متن سخنراني در کانگرس بين المللي زنان
مريم بريالي مريم بريالي

مادران و خواهران عزیز،مهمانان گرامی!

اجازه دهید تا نخست از همه جشن هشتم مارچ یا روز جهانی زن را به همه شما زنان محترم حاضر در کار کانگرس با شکوه امروزی و با اغتنام از فرصت به همه زنان شرافتمند و با افتخار افغانستان که با دریغ و درد هنوز هم در زیر چکمه های مردان جبار قرار دارند تهنیت و مبارکباد گویم.

مهمانان عزيز! از بخت نيک کار کانگرس امروز از سوی اتحاديهء انجمنهـــای افغانها درهالنــــــد بمنظور ارزيابی وضعيت ناگوار زنان افغان در داخل کشور وچگونه گی تطابق زن افغــــــان با محيط کشورميزبان، توأم با برجسته ساختن دشواری هــای سر راه زن افغان ومسايل مربوط به آن ،درست در روزی برپا گرديده است که پوره صد سال پیش از امروز زنان مهاجرکارگرازفابریکه ها درامریکا بیرون آمدند- وهمگان راباعزم خارائین شان دراقیانوسی ازابهت و تعجب فروبردند- و اين جشن سترگ و تاريخي را برپا کردند که امروز بواسطه تمام ستمدیده گان ازکنارتا کنارگیتی تجلیل میشود.

آری!قرنی که گذشت قرن خیزش های مردمی ، قرن ایستاده گی در مقابل ظلم و ستم ، قرن مبارزه برای رسیدن و ساختن جهانی بری از ظلم و ستم و استثمار ، تهی از برده گی و ستم بر زن و عاری از ستم ناشی از نظام های طبقاتی موجود بود.  قرنی که شاهد رشد مبارزات زنان در جهت احقاق حقوق پایمال شده خویش بود.

زنان به عنوان بخشی از توده های تحت ستم جهان در طول این قرن با فداکاری ها و پشتکار مبارزاتی شان همواره در صف مقدم مبارزه بر علیه جور و ستم قرار گرفتند و هزینه های سنگینی را برای بدست آوردن پایه ای ترین حقوق انسانی خویش متحمل شدند.

دوستان عزیز! کانگرس کنونی پرسش نهايت اساسي را مطرح داشته است.همه میدانیم که وضعیت زنان در افغانستان ناگوار نه،بلکه فاجعه آمیز است.ارقام تکان دهنده از خودسوزی زنان چون یگانه راه نجات شان از ظلم و شکنجه مردان ظالم،در آغاز قرن 21 لکه ننگینی است بر جبین دولتمردان ما که با شعار های میان تهی از تساوی حقوق مرد و زن دم زده و گوش فلک را کرساخته اند،اما در واقعیت امر کوچکترین توجه یی در این زمینه انجام نداده اند،و با دریغ و درد زیاد که بر اساس همین بی تفاوتی اکنون گپ به جایی رسیده که اعضای بدن زنان چون گوش،بینی،انگشتان دست و پا توسط مردان تاریک اندیش قطع گردیده و شرمساری تاریخی برای جامعه مرد سالار ما کمایی می گردد.کافي است اگر بگویم که تنها در سال روان بیش از 2000 مورد خشونت نسبت به زنان در کشورما راجستر شده است،حالا اگر به آن هزاران ديگر را که امکانات حقوقی و توانایی رسانیدن مشکل شان را به ارگانهای امنیتی ندارند و آواز شان در گلو خفه می شود،بیفزاییم چه منظره تکان دهنده و خجل زا بدست خواهیم آورد!

در چنین شرایط پرسشی مطرح می گردد که فعالان جنبش زن،کسانی که همه زنده گی اگاهانه شانرا در راه دفاع از داعیه برحق زنان وقف نموده و همراه و همگام با طلایه داران جنبش زن در افغانستان به مبارزه دادخواهانه شان ادامه می دادند،امروز چه می کنند؟ با آنکه بخش اعظم آنان در پی حوادث معروف سالهای 70 خورشیدی ناگزیر به ترک وطن شان گردیده و در خارج و بویژه در اروپا بسر می برند،اما با دریغ که خود را از این پروسه حساس کنار کشیده وموقف یک نظاره گر را اختیار نموده اند. نمی توان باور کرد که خاله های عزیز من که دوران کودکی من با سهم فعال آنان در راه دفاع از حقوق زنان در افغانستان سپری گشت و اکنون نیز از نقش برازنده آنان در آن سالهای نه چندان دور از زبان مادرم که با تمام آنها از نزدیک آشنایی داشت و همکار بود می شنوم،به زنهای بی تفاوت نسبت به امر مبارزه در راه نجات زن بدبخت ،بیچاره و دربدر کشورما گردیده اند.از همین جاست که میخواهم از پشت همین تربیون خطاب به همه زنانی که دیروز به خاطر دفاع از زنان و آرمان پاک شان از زندانی شدن،لت و کوب مردان درنده خو،تهدید و شانتاژ گودی های کوکی حکومت های استبدادی دیروز نهراسیدند و حماسه آفریدند،تمنا نمایم که زنان دردمند و بیدفاع ما در درون کشوربه شما چون فعالان جنبش زنان ضرورت دارند،شمایان که با درد و رنج نیمی از پیکر جامعه ما با گوشت و پوست آشنایی دارید،می توانید با گردهم امدن بدور هم و طرح یک برنامه عملی آنان را در راه رهایی از این همه نابسامانی های اجتماعی کمک نموده و اندوخته ها و تجربه بزرگ کار تان را به زنان پرافتخارو با شهامت ما در داخل کشور انتقال دهید.

نکته دوم اینست تا زنان و دختران جوان که کمتر با درد و رنج زنان کشورما از نزدیک آشنا بوده و در خارج از کشور پرورش یافته اند به گونه فعال به این پروسه،یعنی در راه دفاع از حقوق زنان افغانستان سهیم گردند.انها می توانند تا نه تنها با پیوستن در شوراهای زنان و سازمان های سیاسی وطنی ما در این راستا نقش بگیرند،بلکه زنان و دختران جوان و رسانه های گروهی کشورهای میزبان را به واقعیت زنده گی زنان رنج کشیده افغانستان آشنا ساخته و با وارد آوردن فشار از طریق آنها بر دولتمردان آنها را وادار نمایند تا قوانین شايسته زنان رنج ديده کشورما نافذ و آنرا در دفاع از حقوق زنان تطبیق و رعایت نمایند،نه آنکه برمبنای قانون جنگل با انان برخورد صورت گیرد.

کار دیگری که انها می توانندانجام دهند،همانا از طریق راه اندازی برنامه های کمک به زنان افغانستان در جمع آوری مواد امدادی و جلب توجه سازمان های مدافع حقوق زنان و سایر نهاد های اجتماعی کشورهای میزبان به درد و رنج زنان کشورما،صورت گیرد تا در بهتر شدن وضع رقتبار زنده گی انها کمک رساند.

برای من بمثابه یک عضو جوان نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان جای نهایت مسرت است یاد آور شوم که خوشبختانه سازمان ما با مسوولیت تمام در راه دفاع از حقوق و منافع زنان رنجدیده و عذاب کشیده افغانستان از هیچ نوع تلاش دریغ نورزیده و در مرام آن مبارزه بخاطر رفاه و سعادت زنان زحمتکش کشورما از جایگاهی ويژه یی برخوردار است و امروز صدها زن قهرمان و پرافتخار با عضویت در صفوف آن در راه تحقق این امر مقدس رزمیده و با الهام از کارنامه های سترگ رهبران پرافتخار جنبش زن در کشورما در دور دست ترین نقاط کشور مانند سالهای پیش از 71 خورشیدی به کار و مبارزه می پردازند.

دوستان نهایت گرامی اجازه دهید با آرزوی موفقیت تصامیم کانگرس کنونی سخنان خود را با گزیدهء از اوریانا فالاچی ژورناليست و نويسنده شهير ايتالوی پایان دهم که گفته است :

مبارزه کردن از برنده شدن بس زیبا تراست.

سفر کردن از به مقصد رسیدن مفرحتر

و برای فایق آمدن بر این خلا باید سفر را از سر گیری،

مراد های تازه یی خلق کنی.

بلی آرزو کن که زن باشی!

 

به پیش در راه برآورده شدن حقوق و ازادیهای زنان دربند کشورما!

تشکر از توجه تان

 

 

 


March 23rd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها